پارسا جونم شکوفه دلمپارسا جونم شکوفه دلم، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 9 روز سن داره

پارسایم: پارسا باش و پارسا بمان!

و تو در این روز چشم به جهان گشودی!

پنج شنبه ٩شهریور ماه سال ٩١ بود. عزیزکم به خاطر آمادگی واسه زایمان چند مدت قبل اومدم شیراز خونه مادرجون اون موقع تو خونه سازمانی اطلسی بودن. مامانی در حالی که تو خونه داشتم قدم می زدم و با تو حرف می زدم  یه هو احساس کردم که زمان زایمان فرا رسیده به همراه مادرجون و پدرجون به بیمارستان مادر و کودک رفتیم . تو اونجا مشخص شد که کوچولوی شیطون بلای من مکونیوم کرده (مدفوع جنین) و این موضوع وضعیت رو وخیم می کرد و باید سریعا سزارین می شدم .بابایی ام خودش با عجله به بیمارستان رسونده بود و همه پشت در خیلی نگران بودن مامان جون نمی دونی تو چه حالی بودم تو اون لحظه ها فقط خدا رو از ته قلبم صدا می زدم آخه من تو رو از همون اول به خودش سپرده بودم...
20 اسفند 1392
1