گذری بر تولد تا یک سالگی
عزیزترین داشته ی زندگیم نمی دونی چقدر واسم با ارزشی ...
داشتم عکسات نگاه می کردم درکنار هم اونا ورق می خوردن و تو بزرگ می شدی و جلوی چشمام قد می کشیدی و من اسیر زمان ...
چه با شکوهه قدرت و نظم الهی و من چه حقیر و ناتوان و ناسپاس ....
مهربانم دلخوشم به مهربانیت تنها پناه زندگی بهترین دهنده
روزهای آغازین تولد فرشته ی یادآور مهربان خدایم
اولین عکس گل مامانی تو تختش
اتاق مشترک گل پسر و مامان و بابا به روایت تصویر (عزیزم اینجا یه خورده جامون کوچیکه ولی همیشه به یادم می مونه آخه اولین کلبه ی عشق دو نفره با بابایی و بعد تولد ناز پسرم هست )
یه کش و قوس حسابی بعد خواب می چســــــــــــــــــــــبه!(جوجوی مامان صورتش دونه زده بود)
ماساژ بعد حموم توسط آقای پدر
لبخند بزن عزیزم حتی تو خواب
رزمی کار کوچک
پیشی ملوس مامان
روروک سواری تو حیاط پدرجون
اولین عکس حموم و آب بازی
ناز دردونه دختر می شه اونم تو خونه پدر جون و با تل خاله جون ژاله
پارسا (داروین کوچولو) مشغول بررسی حیوانات
و در آخر
پارسا جون در پارک ابتدای شهرک (پارک مادر) ارسنجان
شکوفه ی زندگیم بزرگ شو اما پــــــــاک بمان آرزوی من اینست......