پارسا جونم شکوفه دلمپارسا جونم شکوفه دلم، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 8 روز سن داره

پارسایم: پارسا باش و پارسا بمان!

نوروز 94

1394/6/9 19:33
نویسنده : شراره
518 بازدید
اشتراک گذاری

ظعزیز جانم بعد از مدتها دوری از نوشتن باز برگشتم. چقدر دلم تنگ نوشتن بود ...

امروز سالروز زایش دردانه فرشته ی کوچکم 9 شهریور ،94 دوباره شروع می کنم به گفتن از عشقی که در سینه دارم، از عشقی که هیچ کجای دنیا مانندش نیست، از خاطراتی که برایم شیرین ترین و بی مانند ترین لحظات را ساخت و من امروز دوباره خواهم نوشت...

از شادی سرشارم وقتی خاطراتت رو در ذهنم با نوشتن تازه می کنم محبت

فرشته ی زندگی مادر تولدت مبارک عزیزم . امروز نشد واست جشن بگیریم بابا جون امروز رفتن شیراز آخه از قبل نوبت دکتر داشتن ولی جشن تولدت با تاخیر به امید خدا می گیریمبوس

 

خوب بریم سراغ نوشتن خاطرات شیرین عید امسال با تاخیر فراوون ببخش عزیز مادرمحبتبوس

 

اول از همه چندتا عکس ناب از پارساجونم که تو خونه تکونی کلی کمک مامان کرد بغل

 

گل پسر مشغول تعمیر جاروبرقی

 

دسته گل عمو و تشویق پارسا واسه گرفتن ماهیخطا

 

بقیه مطالب تو سال 95 واست نوشتم ببخشید بابت این همه تاخیر عزیززززم خسته

سفر امسال ما به قشم بود البته همسفر هم داشتیم آقاجون و عزیزحون. دلبرکم این اولین باری بود که دریا رو از نزدیک می دیدی. چه حس خوبی بود باتو کنار دریای مهربان و نوشدن سال ....

سفر ما با ماشین خودمون بود بعد واسه انتقال به جزیره ماشین سوار لندیگراف کردن و ما همه لحظه لحظه عبورمون رو دریا می دیدیم و خنکای نسیم و عطز دریا تو این فصل سال چیز عجیبی بود انتظاز یه هوای گرم شرجی داشتیم اما به لطف خدا تو اون مدت هوا عالی بود این یعنی خدا هوامون داره ....محبت

با دیدن دریا خیلی تعجب کرده بودی این همه آب یه جا، کم کم دل زدی به دریا و رفتی تو آب اولش فقط سنگ می نداختی و بس آرام

و من نام زیبایت را بر سواحل زیبای قشم با تمام عشق نوشتم محبت

گل پسر و بابای بی نظیرشمحبت

و این هم مامان و ناز پسرزیبا

دلبرکم بازهم شور عشق پیدا کردن سنگ متنظر

و دلهره های کودکانه ات فرشتهبوس

 

و اما رفتن به پارک کروکودیل های قشم آرام یه مسیر کوتاه که با تنوع چند کروکودیل در سن های مختلف بپسر کوچک ما رو به خودش جذب می کرد البته بز هم داشت چشمک

 

و عروسک بستنی و عزیزای دلم تشویق

قلعه پرتغالی ها در آفتاب سوزان قشم زیبا

و این هم زیبای کوچک و دلبر شیرینم در کنار سفره هفت سین پارک زیتون قشممحبتبوس

این هم عیدی مادر جون و پدرجون(میز تحریر کودک) واسه نوه شون که یه دنیا دوسش دارن در خونه شیراز پدرجون محبتمحبت

سیزده بدر 94 پارک جنت شیراز مهمون مادرجون و پدر جون و در کنار عزیز جون و آقا جون بودیم این هم حاجی فیروز تشویق

javascript:void(0)

عزیزم با یک سال تاخیر این خاطرات واست نوشتم خیلی کوتاه تا فرصت کنم تند تند مطالب سال 94 بذارم که برسم به سال 95 که الان توش هستیم عزیزم یه دنیا دوست دارم عشقم محبتمحبتمحبتبوسبوسبوسبوس

پسندها (1)

نظرات (0)